ديوانه شده ام....
گريه ام گرفته است
ديگر نميدانم بايد بگريم ؟!!
بايد بخندم ؟!!
نميدانم چه بايد انجام دهم
گاهي ان چنان ميخندم
كه انگار شادتر از من در دنيا نيست
گاهي انچنان در لاك خود فرو ميروم كه
انگار عزيزترين خويش را از دست داده ام
به گمانم ديوانه شده ام
نظرات شما عزیزان: